قصه من

سال 89  بخاطر ادامه تحصیل در رشته نرم افزار کامپیوتر و به لطف برخی همکاران تنگ نظر از کار بیکار شدم سال ۹۰ لیسانس نرم افزار گرفتم و به فکر کار بودم تا صرفا مشغول باشم . 

در یک اردو که برای دختران بی سرپرست بود به عنوان مربی مجبور به یادگیری هنر شدم .اول با دستبند دوستی شروع شد. دنبال فیلم آموزشی گشتم و از اینجا بود که به هنر علاقمند شدم ومسیر کاری و زندگیم عوض شد. 

به دنبال آموزش قالی بافی و گلیم رفتم با هر مشقتی بود آنرا یاد گرفتم . ابتدا یک گلیم و بعد یک تابلوفرش کوچک بافتم .اما تهیه ابزار و وسایل آن آسان نبود . گشتن در بازار و رفت و آمد بسیار و … مسائلی بود که برای من که اولین بار وارد عرصه هنر صنایع دستی شده بودم سخت بود. 

در این میان با صنعت چرم دوزی آشنا شدم از اونجاییکه فرش و صنعت فرش دستبافت نیاز به وقت زیاد و ساعتها کار مدام داشت ترجیح دادم شروع به آموزش و تولید صنایع دستی چرمی به خصوص چرم طبیعی کنم تا جاییکه پس از آموزش شروع به تولید کیف جیبی و دستی و کمربند و غیره برای خودم و نزدیکان کردم آنقدر حرفه ای شده بودم که الگو طراحی می کردم و به دوستان تازه کار میدادم. اما اینکار هم مشکلات خودش داشت تهیه چرم از منبع فروش چرم طبیعی با قیمت مناسب در حالی که تمام فروشندگان در یک بازار کاملا مردانه بود و رفت و امد در این بین برای خانها سختیهای خودش را داشت.

همیشه برای خرید با همسرم بازار می رفتیم .بیچاره مرخصی می گرفت و می آمد تا من بتوانم با خیال راحت خرید کنم .ناگفته نماند تولید محصولات دستی برای اعضای خانواده برامون مرقوم به صرفه بود کیف دستی که با چرم گاوی برای همسرم در سال 93 دوختم امروز حدود 3 میلیون تومان خریدار داره که خب طبعا جرات فروش اونو نداره!! 

در سال 95 لطف الهی حضرت حق شامل ما شد و خداوند فرزندانی به ما عنایت نمود تا چراغ زندگی ما روشن تر گردد .تقریبا دوسال از کار دور شدم و فقط مطالعه می کردم دیگر نمی توانستم مثل گذشته دنبال خرید و تهیه وسایل برم و حتی کار تولید کنم . دیگر نمی توانستم با وسایلی که برای کودکانم احتمال خطر داشت کار کنم بخاطر همین شروع به یادگیری قلاب بافی و تولید وسایل تزئینی کردم . 

اولین کارم یک رومیزی ماندالا بود که ۵ ماه طول کشید تا تمام شود . کامواهایی که اطرافیان بخاطر شرایطم برام تهیه کرده بودند تمام شد و بعد 5 ماه دیگه خودم باید برای خرید اقدام می کردم . دوباره روز از نو  و گشتن و پیدا کردن کاموا و مسیر رفت و آمد و نگهداری فرزندانم و همه مشکلات سر راه بودند .

در نهایت تصمیم گرفتم مجموع دانش خود را جمع آوری کنم از رشته نرم افزاری کامپیوتر تا بافت انواع صنایع دستی و کاری کنم تا حداقل بقیه افراد علاقمند با مشکلات کمتری مواجه شوند بروز ویروس کرونا و تعطیلی اصناف که خواه ناخواه اصناف مرتبط به صنایع دستی هم مشمول آن بودند و بروز مشکلات اقتصادی برای کسبه محترم ناشی از تعطیلات مکرر و تعطیلی مراکز آموزشی بر آن داشت تا شروع به طراحی سایتی کنم تا امکان آموزش و خرید ملزومات و تولید و فروش صنایع دستی برای علاقمندان و هنرمندان ایرانی همچنین اصناف مرتبط که در این مدت متحمل زیان از بابت محدودیت ها در سراسر کشور شده اند فراهم فراهم گردد .

امروز هنر خاتون نتیجه گذر از این دوران می باشد سایتی مختص به صنایع دستی با چشم انداز جهانی شدن هنر دست هنرمندان وطنی که مرهمون دعای خیر همان دختران بی سرپرست در آن اردوی خیریه هستم .